به گزارش اختصاصی نفت آرا،نشست سیوسوم سران اتحادیه عرب در بغداد با تکرار ادعای بیاساس و ضدتاریخی امارات درباره جزایر سهگانه ایرانی پایان یافت؛ ادعایی که سالهاست از سوی برخی دولتهای عربی با انگیزههای سیاسی و تحت تأثیر برخی دولتهای خارجی مطرح میشود. اما آنچه در این دوره، نسبت به دورههای پیشین تفاوتی معنادار دارد، سکوت معنادار مقامات رسمی ایران و رسانههای داخلی در برابر این گزاره آشکار ضدایرانی است؛ سکوتی که اگر تبیین و توجیه نشود، به سستی در دفاع از تمامیت ارضی کشور تعبیر خواهد شد. سکوت وزارت امور خارجه؛ حسابشده یا بیتفاوتی دیپلماتیک؟
تا لحظه نگارش این یادداشت، هیچ مقام ارشد ایرانی از جمله سخنگوی وزارت امور خارجه، سخنگوی دولت یا رئیسجمهور درباره بخش ضدایرانی بیانیه اتحادیه عرب واکنشی علنی و صریح نداشتهاند. آیا این سکوت نشانهای از محاسبهای سیاسی است؟ یا بیتفاوتی در برابر یکی از حساسترین خطوط قرمز امنیت ملی؟
سکوت در برابر ادعایی که تمامیت ارضی ایران را نشانه گرفته، اگر ناشی از محاسبات دیپلماتیک باشد، باید تبیین شود. شفافیت در سیاست خارجی، شرط بقا و اعتماد عمومی در عرصه دیپلماسی عمومی است. اگر هم این بیتفاوتی نتیجه کمکاری و ناهماهنگی در دستگاه سیاست خارجی باشد، مسئولیت آن سنگین و پرهزینه است. عملکرد رسانههای داخلی؛ روایت ناقص از بیانیه بغداد
بررسی پوشش رسانههای رسمی و جناحی کشور نشان میدهد بیشتر رسانهها یا سکوت کردهاند یا فقط بخشهای مثبت بیانیه را منعکس کردهاند. از ایرنا تا تسنیم، از همشهری تا صداوسیما، تنها به حمایت اتحادیه عرب از فلسطین یا مذاکرات ایران و آمریکا پرداختهاند و چشم بر ادعای آشکار امارات بستهاند.
در این میان، تنها روزنامه دنیای اقتصاد در برابر بخش ضدایرانی بیانیه موضعی انتقادی اتخاذ کرده و ایسنا هم بدون تحلیل، صرفاً متن را منتشر کرده است. سکوت سازمانیافته رسانهها میتواند نشانهای نگرانکننده از سیاستی هماهنگ در مهار واکنش عمومی نسبت به این مسئله ملی باشد. فرصتسوزی آشکار در دیپلماسی با عراق
نکته مهمتر آنجاست که این نشست در بغداد، پایتخت کشوری برگزار شد که ایران طی دو دهه گذشته بیشترین حمایتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و امنیتی را از آن داشته است. از مبارزه با داعش گرفته تا بازسازی روابط سیاسی پس از سرنگونی صدام. این پرسش مطرح است که آیا وزارت امور خارجه ایران طی یک سال گذشته برای هماهنگی با دولت عراق، رایزنی با بازیگران اثرگذار عربی نظیر قطر و عمان یا حتی چانهزنی پیشدستانه برای حذف این بند از بیانیه تلاشی کرده است یا خیر؟
اگر تلاشی شده، نتایج و جزئیات آن چیست؟ و اگر تلاشی صورت نگرفته، چرا فرصت یکساله پیشرو به سادگی از دست رفته است؟ آیا مذاکرات با آمریکا بر دیپلماسی منطقهای سایه انداخته است؟
پرسش دیگر این است که آیا مذاکرات ایران و آمریکا، بر نحوه واکنش به کشورهای عربی تأثیرگذار بوده است؟ آیا سکوت در برابر امارات و برخی شرکای عربی، بخشی از سیاست «نهبرهمزننده» دیپلماسی فعلی ایران برای هموارسازی گفتوگو با غرب است؟ اگر چنین است، دستگاه سیاست خارجی باید به مردم توضیح دهد که هزینه این سکوت چیست و آیا این هزینه، در برابر منافع ملی توجیهپذیر است؟ نتیجهگیری: تمامیت ارضی خط قرمز ملی است، نه کارت بازی دیپلماتیک
جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، بخشی غیرقابلانکار از خاک ایران هستند. هیچ مصلحت سیاسی، دیپلماتیک یا منطقهای نمیتواند توجیهکننده سکوت در برابر ادعاهای ضدایرانی باشد. مسئولان کشور، خاصه وزارت امور خارجه، موظفاند بهروشنی پاسخ دهند که در قبال این بیانیه چه کردهاند و چرا امروز هیچ صدایی از تهران در برابر این ادعای واهی بلند نشده است.
مطالبه از دستگاه دیپلماسی برای شفافسازی این موضوع، یک مطالبه جناحی یا رسانهای نیست، بلکه یک مطالبه ملی برای صیانت از استقلال و تمامیت ارضی ایران است.